گلادیاتور باش! برده اراده خودت...

برای رسیدن به اهداف بزرگتون باید مثل گلادیاتور باشید. یعنی مثل جنگجویان حرفه ای که برای نجات خودشون باید از هر مهارتی که دستشون برمیومد مایه می ذاشتن. گلادیاتورها همیشه مایه افتخار و الهام جامعه خودشون بودند و در نبردهای سخت با دیگر جنگجویان و مجرمان و حتی حیوانات جان خودشون رو تو کف دست می ذاشتن و تو میدون نبرد شجاعانه باقی می موندن.

  برای رسیدن به نتیجه مطلوب راهی جز نبرد نیست. نبردی که باید تا لحظات آخر انجام بشه و تنها به یک چیز فکر کنید: "تلاش الهام بخش". یعنی صرف نظر از هر نتیجه وقتی که روز کنکور گذشت به خودتون بگید: "از خودم راضی ام". نه اینکه مثل بسیاری از داوطلبا همش تکرار کنید: "ای کاش بیشتر مطالعه می کردم" یا "ای کاش کنکور برای چند روز عقب می افتاد".

  بسیاری از ماها داریم وقت تلف می کنیمباور داشته باشیم که مشکل خیلی از ماها ناشی از ندونستن یا نتونستن نیست. بلکه مشکل اساسی ماها نخواستن هست.برخی از ماها نخواستن رو زیر لایه هایی از بهانه های واهی پنهان می کنیم و می خوایم با زیرکی تنها تنبلی و سهل انگاری مون رو توجیه کنیم.

من قبول دارم که خستگی ناشی از تنش های واقعی تو زندگی همه ماها وجود داره. منتها این رو هم بپذیریم که با نیروی عقل و تدبیر می تونیم راه های مقابله با این تنش ها رو درست انتخاب کنیم. دقیقا مثل شرایط  گلادیاتورهای روم باستان که حین نفس نفس زدن و خستگی مفرط چاره ای جز نگاه درست به حریف و تصمیم بهنگام نداشتند...

خیلی بدی...........

ساعت 3 نصف شب پسر عموم زنگ زده میپرسه:

فیلم جاده های خاکی رو دیدی ؟!

میگم :خدا مرگت بده نه

میگه : پاشو ببین تا آسفالتش نکردن ! :|

اوا......

دﺧﺘﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﭘﯿﺸﯿﻪ ﻣﻦ
ﻣﻮﺷﯽ
ﺟﻮﺟﻮﯼ ﻣﻦ
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ :ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ...
ﻣﻨﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ :ﺣﯿﻮﻭﻭﻥ ﺧﺎﻧﻤﺖ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﻩ!!!
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ۶ ﻣﺎﻫﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﻧﻪ!!! ﻣﮕﻪ
ﭘﯿﺸﯽ ﻭ ﻣﻮﺷﯽ ﻭ ﺟﻮﺟﻮ ۳ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺣﯿﻮﻭﻥ ﻧﯿﺴﻦ؟؟؟